ادامهی زمانی برای کشتار اسب ها
در ماههای اخیر جمهوری اسلامی در ادامه فشار بیشتر بر مردم این منطقه که بخش بزرگی از تامین زندگی آنان، از راه تجارت کالا با کردستان عراق حاصل می شود؛ در واقع بدون ارائه هیچگونه راهکار عقلایی، زندگی فلاکتبار صدها هزار نفر از ساکنین این منطقه را با چالش جدی تری روبرو ساخته است. در ماههای اخیر، در ادامه سیاستهای گذشته و در راستای هرچه بیشتر امنیتی تر کردن فضای شهرها و روستاهای کردستان در مناطقی که امکان تردد افراد با اقلیم کردستان عراق امکان داشته است، اقدام به حفر کانالهایی به عمق شش متر کردهاند؛ که تاثیر منفی آن بر زندگی مردم از ماههای گذشته ملموس و قابل درک بود. اعتراض اخیر مردم این شهر گرچه ناشی از خشم مردم از کشتار 43 راس اسب و سوزاند جنازههای آنان و اهانت و هتک حرمت صاحبان آنان به شیوهای که اقدام به لخت کردن و رها ساختن این افراد در شهر توسط نیروهای انتظامی بوده است. اما در واقع منشاء اصلی اینگونه اعتراضات را می توان در سیاستهای کلان هر دو حاکمیت شاهنشاهی و اسلامی جست که با مسدود کردن راه توسعهی این مناطق در گذشته و حال، تنها راه تامین زندگی بخش بزرگی از مردم را به تجارت و قاچاخ کالا از آن سوی مرز محدود کردهاند. مسلما سیاست محدود کردن تجارت کالا از مناطق مرزی شامل همهی منفذهای تجارت غیر قانونی نمی شود. از طرفی آغازادهها و مسئولان دانه درشت حکومتی در منطقه، با همکاری عدهی معدودی از افراد محلی که در سایه چنین سیاستهایی بشدد فربه و به ثروتهای افسانهای دست یافتهاند، در قاچاق کالا و تزریق آن به بازار با هیچگونه محدودیتی روبرو نبوده و از طرف دیگر با ایجاد کانال، کاشتن مین، تیراندازی و کشتار مردم وحیوانات بیگناه آنان، در تمام خطوط مرزی و راههای صعب العبور ایران ، عراق و ترکیه؛ عملا با کشیدن خط بطلان بر زندگی اکثریت مردم رنجدیده و زحمتکش این مناطق، مردم را با استحاله و روزمرگی هر چه بیشتری روبرو ساخته اند. اجرای چنین راهکارهایی عمدتا امنیتی و مخرب، مسلما تنها زندگی مردمی را هدف قرار داده است؛ که با مشقت و تحمل رنج بسیار که بخشی از رنج این مردم در فیلم زمانی برای مستی اسب ها(1)و فیلم های مستند دیگری که در سالهای اخیر اکران شدهاند؛ در جدال مرگ و زندگی راه دیگری برای ادامه حیات خود نمی یابند. توسعه نایافتگی کردستان و تبعیض اعمال شدهی فراگیر و دیرپا، سب شده است؛ بخش عمدهای از نیروی کار و سرمایههای بزرگ اجتماعی بجای قرارگرفتن در مسیر تولید، توسعه و آبادانی و نهایتا شادابی و سرزندگی جامعه در مسیری هزینه شود که نهایتا جامعه را با بن بست مطلق روبرو سازد. آنچه در روزهای گذشته در شهر مرزی مریوان گذشت در واقع نتیجه و برآیند سی سال سیاستگزاری نابخردانهی دستگاههای تصمیم گیرندهی جمهوری اسلامی و شمشیر از روبستهای است که نهایتا مردم را ناچار به واکنش در برابر آن کرده است. ادامه چنین سیاستی مسلمن در درازمدت بیشتر از آنچه تصور می شود، عواقب زیانبار و مخرب تری بدنبال خواهد داشت. اگر چه توسعه نایافتگی کردستان ریشه در گذشتههای دورتر دارد، اما در بعد از انقلاب به مرز فاجعهبارتری رسیده است. در طبقه بندی کشورها، بر مبنای توسعهی انسانی که تازهترین گزارش سازمان ملل متعهد در این زمینه به وضعیت کشورهای مختلف نظر دارد. ایران جزو کشورهای در حال توسعه قرار دارد و از نظر طبقهبندی مرتبه 94 و در سال گذشته بهبود 2% را که ناشی از افزایش نرخ نفت خام در بازارهای جهانی بوده است؛ را برای خود تصاحب کرده بود. این در حالی است که آمار و گزارشهای قابل اعتماد در این زمینه، حاکی ازتوزیع ناعادلانه ثروت و شکاف عمیق در مناطق مختلف کشور دارد. این امر هم در گذشته یعنی دوران سلطنت پهلوی و هم در حاکمیت جمهوری اسلامی که در سی سال گذشته افزایش 100% جمعیت را با خود به همراه داشته است؛ به سیاست غیر قابل تغییر حاکمیت و به نوعی بیان آشکار نوع نگاه حاکمان اسلامی از بدو استقرار تا کنون را به نمایش می گذارد. دکتر بایزید مردوخی که یکی از اساتید معتبر دانشگاه تهران در رشتهی اقتصاد می باشد؛ در این زمینه می نویسد: شاخص توسعه انسانی ( HDI) که ترکیبی است از برخورداری جمعیت از امید به زندگی در بدو تولد، نرخ باسوادی بزرگسالان، نرخ ترکیبی ثبت نام در کلیه مقاطع تحصیلی، و هزینه های ناخالص سرانه، در بیشتر مناطق کردنشین در سطحی بسیار پایین قرار دارد. مقدار این شاخص برای کل کشور 790/0 ( نسبت به یک ) است و برای استان کرمانشاه 747/0 ( مرتبه 9 در کشور ) ، استان ایلام 675/0 ( مرتبه 20 )، آذربایجان غربی 650/0 ( مرتبه 21 ) و برای استان کردستان 619/0 (مرتبه 25 ) برآورده شده است. (2) دکتر بایزیدی در رابطه با شاخص فقر انسانی ( HPI) می گوید: شاخص فقر انسانی شاخص جامع دیگری از برخورداری های جمعیت است که امید به زنده ماندن تا سن 40 سالگی، نرخ بی سوادی بزرگسالان، جمعیت فاقد دسترسی به آب سالم، هزینه ناخالص سرانه 20 درصد فقیرترین افراد و 20 درصد ثروتمندترین افراد، جمعیت زیر خط فقر، و درصد جمعیت زیر خط هزینه روزانه یک دلار، اجزاء آن را تشکیل می دهند. نسبت شاخص فقر انسانی در کل کشور 18 درصد است و برای ایلام 7/23 درصد ، کرمانشاه 8/24 درصد ، آذربایجان غربی 4/30 درصد و کردستان 7/31 درصد برآورد شده است. (3) مسلمن جامعهی ایران در همه ابعاد خود و در نتیجهی سیاستهای مخرب و ویرانگر حاکمیت اسلامی در سی سال گذشته با بن بست همه جانبهای روبرو شده است. فقر و فلاکت اکثریت مردم و زراندوزی و غارت سرمایههای کشور و به طبع آن سرمایهگذاری در کشورهای حاشیهی خلیج که توسط جمع کوچکی از حاکمان و حلقههای وابسته به دستگاهای جانبی صورت می گیرد؛ کارت را به استخوان و کشور را با پوسیدگی فرسایندهای روبرو ساخته است. اما دردآورتر و مصیبت بارتر از آن علاوه بر اعمال ستم ملی و فرهنگی، تقسیم ناعادلانه همان باقیمانده ثروت ملی است که بعد از غارت آقازادهها و اعوان و انصار آنان در مناطق مختلف کشور تقسیم می شود. هنوز برای بسیاری از افراد منفرد و برخی از احزاب اپوزسیون ایرانی که در بیرون از گود به تغییر حاکمیت اسلامی، بدون درنظر گرفتن راهچار رفع ستم های مضاعف و پیچیدگی و درهمتنیدگی خواستههای انباشته در این زمینهها می اندیشند؛ چنین نابرابریهای قابل لمس نیست. به همین دلیل نمی توان انتظار داشت، برنامههایی برای تغییر فراگیر و همه جانبه در آیندهی تحولات ایران با خود داشته باشند. تجربهی همهی این سالها روشن ساخته است که دفاع از حق زندگی مردم، بدون امکان فرصتهای برابر و ایجاد تعادل در همهی حوزههای جامعه، در عمل غیر ممکن است.
منابع: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ زمانی برای مستی اسب ها فیلمی از بهمن قبادی. 2
ـ سایت های انترنتی
3ـ همان منابع
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر